گردشگری غذایی چیست؟
غذایی که هر روز در شهرها و مناطق مختلف آماده و خورده میشود، میتواند اطلاعات زیادی درباره فرهنگ و تاریخ آن ناحیه به ما بدهد. امروزه بسیاری از ما بدون اینکه خود آگاه باشیم، گردشگران خوراک یا توریست غذا محسوب میشویم.
غذایی که هر روز در شهرها ومناطق مختلف آماده و خورده میشود، میتواند اطلاعات زیادی درباره فرهنگ و تاریخ آن ناحیه به ما بدهد. غذاهای سنتی مناطق مختلف، پس از عبور از نسلها و شرایط مختلف به ما میرسند و در واقع جزئی حیاتی از از وجود هر فرهنگ محسوب میشوند.
امروزه بسیاری از ما بدون اینکه خود آگاه باشیم، گردشگران خوراک یا توریست غذا محسوب میشویم. از این موضوع مطمئن نیستید؟ بیایید آن را با هم امتحان کنیم. فرض کنید به شما پیشنهاد سفری دلچسب در شمال ایران را بدهیم، اولین چیزی که با این پیشنهاد به ذهن شما میرسد چیست؟ چشیدن طعم کباب ترش شمالی، در کنار باقالی قاتوق و همراه با بوی اشتها آور ترشی سیر شمالی، به یقین از اولین افکاریست که به ذهن شما میرسد.
گردشگری خوراک یا Culinary Tourism، به جست و جو برای خورد و خوراک به عنوان هدف از سفر اشاره میکند و امروزه تبدیل به بخش بسیار مهمی از صنعت توریسم و گردشگری شده است. بر اساس تحقیقات انجام شده، خوراک و رستوران گردی در سفر، از اهمیتی مشابه محل اقامت، آب و هوا و جاذبههای گردشگری برای مسافران برخوردار است.
در حالی که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی، شام خوردن در یک رستوران سه ستاره فرانسوی، گردشگری خوراک محسوب میشد امروزه معنای آن تکامل یافته و شامل تجربههایی از جمله شرکت در کلاسهای آشپزی، تورهای شکمگردی، و غذاخوری، فستیوال و جشنوارههای خوراک و تجارب خاص خوراک میشود.
گردشگری غذایی یک فعالیت عمومی و همهجانبه است و تمامیجنبههای مرتبط با غذا، از دستگاههای فروش خودکار و فروشندههای دورهگرد گرفته تا رستورانهای لوکس و درجهیک را پوشش داده و هرکسی که به هر شکلی با غذا سروکار دارد، قسمتی از این صنعت محسوب میشود.
ایتالیا، اسپانیا، مکزیک، هند، یونان و فرانسه، سالهاست که جزو برترین مقاصد گردشگری خوراک به شمار میروند و نام آنها تداعیکننده غذاهای سنتیشان است.
هر یک از این کشورها در کنار تورهای تاریخی و یا طبیعت گردی که برگزار می کنند، تورهای غذایی نیز ارائه می دهند. چشیدن طعم غذاها و یا آموزش دستورالعملهای سنتی سرو غذا، جزو برنامههای پرطرفدار این روزهای گردشگران است.
تاریخچه گردشگری خوراک
شروع رواج گردشگری خوراک در سال 2001 و با معرفی و استفاده عبارت «گردشگری خوراک و پختنیها» در مقالهای توسط اریک ولف مدیر اتحادیه بینالمللی گردشگری غذا بود. اریک ولف 2 سال بعد از انتشار این مقاله، انجمن بین المللی آشپزی را راهاندازی کرد که در سال 2012 به اتحادیه بینالمللی گردشگری غذا، تغییر نام داد.
تاثیر گردشگری خوراک بر اقتصاد
امروزه گردشگری غذا در دنیا ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد دارد. تخمینهای اتحادیه بینالمللی گردشگری غذا، نشان میدهد هزینههای خوراکی و نوشیدنی، 15 تا 35 درصد از کلیه هزینههای سفر را در بر میگیرد. بنابراین این نوع از گردشگری میتواند با ورود توریستهای بیشتر، فروش بیشتر، جلب توجه رسانهها و رواج فرهنگها و سنتهای یک جامعه، بر اقتصاد نیز تاثیرمثبت فراوانی داشته باشد.
امروزه گردشگری خوراک محصولی فرهنگی قلمداد میشود و مولفههای جانبی فراوانی نظیر ظروف و کاربرد آنها، موزهها و تاریخ اجسام غذاخوری و نوشیدنی، معماری اماکن غذاخوری و نوشیدنی مثل قهوه خانه، چایخانه و رستوران و سرانجام جشنهای ویژه غذا را دربر میگیرد.
گردشگری خوراک در ایران
ایران همیشه مقصد بسیار جذابی برای گردشگران خوراک و یا کسانی که یکی از اهداف مهمشان از سفر، تجربه خوراک سنتی آن منطقه است، بوده است. ترکیب غذاهای جذاب ایرانی با مهمان نوازی بی بدیل ایرانیها، در ذهن توریستها و شکمگردانِ به خصوص غیر ایرانی، تجربه ای بسیار دلچسب به جا میگذارد.
پژوهشگران خوراک ایرانی میگویند 2500 غذای سنتی در ایران وجود دارد اما متأسفانه سالهاست که طبخ ایرانی گستردگی خود را از دست داده و تنها چند غذای انگشتشمار در خانههای ایرانی طبخ میشود. پژوهشگران همچنین آشپزی ایرانی را جزو مکتب غذاهای آرام پز(اسلوفود) در برابر غذاهایی با پخت سریع (فست فود) میدانند. در فرهنگ ایرانی هرقدر فرایند پخت غذا طولانیتر باشد مانند هلیم، آبگوشت و قرمه سبزی (یا سایر انواع خورش) آن غذا ارزش غذایی و فرهنگی بالاتری دارد.
نسرین صالحی، نویسنده کتاب فرهنگ مصور آشپزی ایرانی که 800 غذای ایرانی را در کتاب خود با تکیه بر اقلیم و جغرافیای ایران معرفی کرده است با اشاره به این موضوع که 3سال زمان برد تا 800 غذای ایرانی از نقاط مختلف کشور شناسایی شود، میگوید: تنوع جغرافیایی بر اقلیم و آب و هوای ایران تأثیر گذاشته و 5 زیستگاه مختلف در ایران وجود دارد که شامل منطقه هیرکانی شامل 3 استان گیلان و مازندران و گلستان، منطقه ایرانی- تورانی، سواحل جنوبی، زاگرس و ارسباران میشود. وی درباره خوراک این مناطق میگوید که پایه غذایی منطقه جنوب ایران از دریاست و در این منطقه غذاهای بوشهر با غذاهای بندرعباس متفاوت است.
وی همچنین درباره فرهنگ غذایی شمال کشور میگوید که در گیلان به واسطه بارش بیشتر باران تنوع زیادی از گیاهان و خوراک وجود دارد که این فراوانی تا گلستان کمتر میشود. گیلانیها به خوبی از پوشش گیاهی حیاط خانه برای طبخ غذا استفاده میکنند. چند گیاه را از حیاط خانه برداشت میکنند، چند حبه سیر به آن اضافه میکنند و کمی برنج در کنار آن میگذارند و این مواد ساده را تبدیل به غذایی خوش طعم میکنند.
اما مازندرانیها به غذاهای سرخکردنی گرایش دارند؛ به همین دلیل هم میزان شیوع سرطانهای روده و مشکلات گوارشی در بین اهالی مازندران بیشتر است. در استان گلستان نیز بهدلیل مهاجرپذیر بودن و حضور سیستانیها و ترکمنها در این استان و وجود گیاهان خاص سبک غذایی متنوعی وجود دارد. اما در علیآبادکتول اصالت غذایی حفظ شده و از محصولات مفیدتر در غذا استفاده میشود. آنها به جای عدس که در طب سنتی غذای خوبی نیست از ماش در غذاهایشان استفاده میکنند که موضوع جالبی است.
مردمان زاگرس اما گوشتخوار هستند و لذتی که آنها از گوشت میبرند بسیار است. در ایلام گوشت را با آبلیمو و نمک میخورند و در سیسخت از گیاه گلخواری در کبابها استفاده میکنند. غذای اصلی زاگرسنشینها کباب است ولی هرچه به دشتها نزدیکتر شویم، در فارس و شیراز تنوع غذایی بیشتر میشود و استان فارس متنوعترین غذاها را در ایران دارد. انگور و انار هم دو عنصری است که بسیار در غذاهای مردم استان فارس استفاده میشود.
همچنین در زیستگاه ایرانی و تورانی نیز که بیشتر فلات داخلی ایران را شامل میشود، در مناطق کویری، آشها و آبگوشتها غذای اصلی ساکنان این مناطق است. در کاشان تنوع زیادی از آشها، اشکنهها و آبگوشتها وجود دارد. سمنان نیز پایتخت تهچین ایران است و ازجمله استانهایی است که متنوعترین خوراک ایران را دارد.
